سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امامِ رئوف

مادر آب

گفتم ام البنین، دلم پا شد
گره هایی که داشتم وا شد

مادر آب را صدا زدم و...
خشکسالم شبیه دریا شد

سوره ی حمد نذر او کردیم
گم شده داشتیم و پیدا شد

با ادب بود و روی دامانش
تا گل نازدانه ای جا شد

به مدینه نگفت مادر شد
گفت،‌مولای شهر بابا شد

با کنیزیِ خانواده ی عشق
در دو عالم عزیز زهرا شد

خادمی کرد تا که عباسش
از ازل تا همیشه آقا شد

همه ی بچه هاش عیسایند
گرچه عباس او مسیحا شد

آن قَدَر خرج گریه شد افتاد
آن قدر خرج گریه شد تا شد

تا قیامت به احترام حسین
ذکر لبهاش واحسینا شد

گفت: گفتند روز عاشورا
در غروبی که خیمه غوغا شد

بین تقسیم آبروی حرم
مشک بی آب سهم سقا شد

کاش دست عمود نخلستان
سدّ راهش نمی شد اما شد

گفت: گفتند بعد آنی که
علیِ اکبر ارباً اربا شد

قد سقا شبیه قاسم شد
قدِ قاسم شبیه سقا شد

گفت: گفتند بر سر نیزه
سر عباس من تماشا شد

بسته بودند اگر نمی افتاد
بسته بودند اگر به نی جا شد

خوب شد همره حسین نرفت
در مسیری که سر به نی ها شد

خوب شد مجلس شراب نرفت
در همان جا که جشن برپا شد

زینب و چشم های بی غیرت
که به روی ستاره ای وا شد

علی اکبر لطیفیان


[ شنبه 92/1/31 ] [ 11:11 عصر ] [ کبوترِ حرم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 51
کل بازدیدها: 1185413